نماینده/ سعد الله زارعی،کارشناس مسائل خاورمیانه: روابط ایران و روسیه در دو دهه گذشته، با روی کار آمدن «ولادیمیر پوتین» از یک سو و بن بست های مکرری که در روابط ایران و غرب پدید آمد از سوی دیگر، در کانون توجه قرار گرفته است. در این بین علاوه بر حساسیت هایی که غرب روی این روابط دارد، در دو کشور ایران و روسیه نیز «غرب گراها» به شدت روی آن حساسیت نشان داده اند. در ایران، غرب گراها با استناد به جنگ های ایران و روس در میانه دوره قاجار، جو بی اعتمادی را نسبت به مسکو دامن زده اند و حال آنکه از این جنگ ها حدود دو قرن گذشته و نظام های سیاسی در هر دو کشور، طی این دوران چند بار دچار تحول شده اند و برخلاف گذشته، امروز عوامل متعددی وجود دارند که بر لزوم گرمی بخشیدن به روابط دو کشور، تاکید می کنند.
«دشمن مشترک» یکی از عوامل تقویت این روابط به حساب می آید. امروز اروپا و آمریکا در جبهه ای مشترک هر دو کشور ایران و روسیه را تهدید کرده و علیه آنها برنامه های متعددی را به اجرا گذاشته اند و می توان گفت تقریبا هفته ای نیست که در دستگاه های سیاسی و نظامی و اقتصادی غرب مصوبه و طرحی علیه ایران و روسیه به اجرا گذاشته نشود. همین چند روز پیش، مقامات اتحادیه اروپا به بهانه اقدام مسکو علیه چهره غرب گرای مخالف روسیه، مسکو را به انجام اقدامات علیه آن تهدید کرده و گفتند این هفته جلسه مشترکی با حضور وزرای خارجه این اتحادیه برای تصمیم گیری در مورد اعمال محدودیت های جدید علیه روسیه تشکیل می شود. کما اینکه همزمان با آن، مقامات ارشد اتحادیه اروپا از ایران خواستند قبل از بازگشت آمریکا به برجام به محدودیت هایی که طی یک سال گذشته کنار گذاشته بازگردد و طبعا این بیان به آن معناست که اروپا همزمان با دولت آمریکا درصدد است، رژیم جدیدی علیه برنامه هسته ای و سایر برنامه های معطوف به افزایش قدرت ایران به اجرا بگذارد.
نکته دیگر این است که هر دو کشور ایران و روسیه طی دو دهه گذشته، حرکت پرشتابی برای بازیابی قدرت و توانمندی هایی که با سابقه تاریخی و تمدنی آنان همخوان می باشد، شروع کرده اند و این در حالی است که در هر دو کشور این احساس وجود دارد که این قدرت یابی و رسیدن به مرز قدرت های اول، به نفع هر دو کشور می باشد. یعنی ایران به پیشرفت ها و ثبات روسیه به چشم یک امکان مثبت منطقه ای و در راستای مهار دشمن مشترک نگاه می کند و روسیه نیز به پیشرفت های ایران به چشم یک پیشرفت منطقه ای و در راستای مهار دشمن مشترک یعنی غرب می نگرد. بر این اساس پیشرفت دو کشور در منطقه به عنوان یک راهبرد موثر دفاعی به نفع منطقه و از جمله دو کشور ارزیابی می شود و به همین میزان غرب از پیشرفت های عمیق دو دهه اخیر روسیه و ایران به شدت نگران است.
آنچه بر نگرانی غرب نسبت به پیشرفت های صنعتی و... دو کشور می افزاید «به هم رسیدن» این دو کشور در این منطقه است که می تواند به طور کلی روندهای منطقه غرب آسیا و اوراسیا را تحت تاثیر جدی قرار دهد. یک مورد نتیجه این به هم پیوستن، تغییر نقش ترکیه در منطقه و به خصوص در پرونده سوریه بود. ترکیه تا پیش از توافق سه جانبه تهران، مسکو و آنکارا، در پرونده سوریه در خط مقدم غرب قرار داشت و اجلاس های موسوم به «دوستان سوریه» که با محوریت آمریکا و سعودی دنبال می شد، به موقعیت راهبردی ترکیه در جوار سوریه به عنوان تنها راه تحقق توطئه علیه سوریه وابسته بود. کما اینکه تولید و پرورش و تقویت تروریست های تکفیری و انتقال سلاح به داخل خاک سوریه، عمدتا از طریق مرزهای جنوبی ترکیه و به صورت انبوه و تقریبا آشکار صورت می گرفت. ترکیه پس از آنکه متوجه قدرت برتر ایران، روسیه و سوریه در برابر غرب شد، به دعوت تهران و مسکو وارد فرایند تازه ای شد که جهت خود را از انکار نظام سوریه به پذیرش آن تغییر داد و از این پس ماجرای سوریه، هم در بعد نظامی و هم در بعد سیاسی دستخوش تغییرات بنیادی گردید. این البته تنها موردی نیست که غرب آن را پیامد نزدیکی دو کشور روسیه و ایران می داند.
یک جنبه مهم دیگر روابط ایران و روسیه هم افزایی در زمینه نیازهای متقابل دو کشور می باشد. یک نمونه آن را ما اخیرا در بحث خرید واکسن های کووید۱۹ مشاهده کردیم و نمونه دیگر آن علاقه روسیه به رفع نیازهای غذایی خود در شرایطی که روابط روسیه و ترکیه دستخوش نوسان شد، که به اندازه آمادگی دولت ایران، پیش رفت و ثمراتی هم داشت. همکاری های دو کشور می تواند در همه ابعاد توسعه یابد و این در حالی است که برخلاف روابط ایران و اروپا که زیر فشار آمریکا و یا تحت تاثیر بدخواهی اروپایی ها نسبت به نظام اسلامی ایران، دچار تغییر می شود، روابط ایران و روسیه، چندان تحت تاثیر این فشارها قرار نمی گیرد.
روابط ایران و روسیه می تواند در حد فاصل مرزهای شمالی ایران تا مرزهای شمالی روسیه در ابعاد مختلف امتداد داشته باشد. ۱۵ کشور در این حد فاصل وجود دارند که بعضی در حوزه امنیتی روسیه به حساب آمده و تحولات آنها برای مسکو اهمیت فوق العاده دارد و بعضی هم در حوزه مشترک امنیتی ایران و روسیه قرار داشته و تحولات آنها بر امنیت ملی و منافع دو کشور اثر زیادی دارد. ایران و روسیه درخصوص مباحث انرژی و ترانزیت کالا می توانند همکاری های مشترکی داشته باشند و در این میان بهره گیری از زیر بستر دریای خزر و استفاده از ظرفیت ترانزیتی آن می تواند بر وضع اقتصادی و تجاری دو کشور و نیز در بحث امنیت انرژی تاثیر زیادی داشته باشد. ایران و روسیه می توانند با کار مشترک در این حوزه، بسیاری از تحولات که به صورت بالقوه می توانند برای دو کشور مشکلاتی پدید آورند را کنترل نموده و آنان را وادار به پیروی از یک رژیم مشترک امنیتی، اقتصادی و سیاسی کند.
ایران و روسیه می توانند با کار مشترک در حوزه تجارت نفت، بسیاری از روندهای ناهمخوانی که بر منافع و درآمدهای دو کشور اثر می گذارند را کنترل نمایند. ایران و روسیه می توانند بر روند فروش و قیمت گذاری اوپک اثر گذاشته و نوسانات قیمت ها را در این سازمان اقتصادی مهار نمایند. علاوه بر نفت، گاز نیز موضوع محوری میان دو کشور است که همکاری دو کشور به مدیریت تجارت این کالا در منطقه اوراسیا منجر می شود.
پیام اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی - دامت برکاته- که به وسیله رئیس محترم مجلس به نماینده ویژه پوتین ارائه شد که در واقع چندمین نامه و پیام رد و بدل شده میان رهبران ایران و روسیه بود، نشان دهنده علاقه جدی دو کشور به ایجاد رابطه راهبردی میان تهران و مسکو است. در منطقه غرب آسیا و اوراسیا، ایران و روسیه (تقریبا) تنها دو کشوری هستند که طی دو دهه گذشته از ثبات سیاسی و امنیتی بالایی برخوردار بوده اند. البته ثبات سیاسی ایران سابقه ای چهل ساله دارد. بر این اساس دو کشور می توانند در سایه روابط صمیمانه ای که میان رهبران وجود دارد، از یک سو پایه گذار روابطی راهبردی میان خود باشند و از سوی دیگر می توانند تحولات منطقه غرب آسیا و اوراسیا را تحت تاثیر قرار دهند. قدر مسلم این نوع روابط نیاز به محافظت جدی دارد و از این رو دو کشور با اعزام هیئت های خاص و پیام های محرمانه سعی کرده اند از این روابط محافظت نمایند. از سوی دیگر دو کشور با اعزام نمایندگان و پیام های ویژه ، در جهت توسعه روابط کوشیده اند اما باید در نظر داشت که غرب این روابط را به دلیل تاثیری که بر روابط و تحولات بین المللی دارد، با حساسیت زیاد زیر نظر دارد و تا آنجا که بتواند در تخریب آن تلاش می کند. در این میان استفاده از عوامل داخلی دو کشور، نقش اصلی در رساندن غرب به هدف خود دارد.
روابط رو به رشد ایران و روسیه می تواند به عنوان یک مدل از روابط رو به توسعه در قاره آسیا مورد توجه قرار گیرد. روابط ایران و روسیه که در وجوه مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی، نظامی و تکنولوژیک رو به توسعه است، می تواند در توسعه روابط ایران با بعضی دیگر از قدرت های اقتصادی و سیاسی آسیا تکرار شود. کما اینکه این روابط می تواند مدلی برای توسعه روابط روسیه با کشورهای دیگر غرب آسیا باشد. بنابراین جدای از ماهیت و اندازه روابط ایران و روسیه، این مناسبات می تواند شکل جدیدی به روابط میان کشورهای آسیایی بدهد.
ایران و روسیه یک تجربه کاملا موفق در بحران سوریه دارند. همکاری های دو کشور در سوریه که از سال ۱۳۹۴ شروع شد، توانست در یک دوره کوتاه بحران پیچیده سوریه را حل کند و ثبات را به این کشور مهم غرب آسیا برگرداند. این روابط در طول این حدود شش سال حفظ شده و تروریزم را در غرب آسیا با بن بست مواجه کرده است.
این نکته را هم باید در نظر داشت که بحران سوریه تنها بحرانی نیست که غرب آسیا را تحت تاثیر قرار داده و یا تنها بحرانی نیست که به همکاری ایران و روسیه در حل آن احتیاج دارد. بنابراین مدل همکاری ایران و روسیه می تواند در حل بحران های دیگر منطقه غرب آسیا نظیر بحران یمن که یک پای آن آمریکاست، به کار گرفته شود و اساسا مانع شکل گیری بحران های جدیدی در منطقه با محوریت آمریکا و عوامل آن شود.
مدل رفتاری ایران و روسیه در منطقه بیانگر آن است که همکاری های تهران و مسکو ثبات آور است و این در حالی است که مدل رفتاری آمریکا و عوامل منطقه ای آن آشوب زا است. بدون شک ملت های منطقه و بسیاری از دولت های منطقه که از بی ثباتی رنج می برند، مدل رفتاری ایران و روسیه را ترجیح می دهند اما توجه عمومی به آن، نیازمند کار دیپلماتیک تهران و مسکو است و علاوه بر آن به تبلیغ هم احتیاج دارد، تا فشار ملت ها برای تغییر رفتار بعضی از دولت های منطقه به نتیجه برسد.
نظر شما